کلمه تحریف بار معنایی خاصی دارد و ما معمولا آن را برای پدیده یا اقدامی به کار میبریم که یک واقعیت را از وضعیت اصلی خودش خارج کند. تحریف لزوما به این معنی نیست که اصل واقعه یا متن تغییر کند بلکه بیشتر به کارکردهایی که آن واقعه یا مسأله داشته برمیگردد که آیا آنها در همان بستر و جایگاهی که باید معنا بدهد و به کار برود معنا میشود و به کار میرود یا نه؟ همان بحثی که در قرآن هم در مورد تحریف کلام الهی مطرح است که" یحرفون الکلم عن مواضعه". تحریف دقیقا به این معناست که آن واقعیت وحقیقت تاریخی را از جایگاه خودش خارج کرده و به سمتی ببرند که مقصود و هدف اولیه نبوده است. پس تحریف یک بار معنایی خاص دارد که عمدی است. یعنی کاری است که به عمد انجام میشود و به قول فقها از عناوین قصدیه است و اگر کسی خطایی در فهم یک مطلب داشته باشد نمیتوان به آن گفت تحریف. لذا اگر به مرور زمان فهمی از یک مسأله یا مناسک و آیینی حول آن شکل گرفته که لزوما با اصل اولیه آن مساله سازگار نباشد نمیشود به آن گفت تحریف. طبیعتا آنچه حول مساله عاشورا نقل یا انجام میشود حتی اگر خطا باشد لزوما نمیتوان تحت عنوان تحریف تعریف و تحلیل کرد. چرا که تحریف اولا باید عمدی باشد و درثانی باید مساله را از وضعیت اصلی خودش خارج کند .حال باید جلوی تحریف کنندگان گرفته شود و کسانی را که از روی خطا به سوی آئینی نادرست کشیده می شوند،آگاه کرد.